English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8280 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beryllium U فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beryllium U بریلیوم
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
euclase U بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
beryl U سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
grizzly U خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzlies U خاکستری یا مایل به خاکستری
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
masurium U فلزمازوریوم بعلامت a
How very odd. Well I never. U چه چیزها ( بعلامت تعجب )
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
tellurium U شبه فلز کمیابی بعلامت Te
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
He nodded. U سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
He shook his head. U سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
nod U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nods U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
protest flag U پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
nodded U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodding U تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
steel dam U سد فولادی
steel square U گونیای فولادی
steel wire rope U طناب فولادی
steel sheet piling U سپرکوبی فولادی
steel wire U سیم فولادی
armature U میله فولادی
steel sheet U ورق فولادی
steel jacket U پوشش فولادی
steel framed structured U سازه فولادی
steel framed structured U ساختمان فولادی
steel pipe U لوله فولادی
gratings U شبکه فولادی
grating U شبکه فولادی
steel bands U نوار فولادی
steel band U نوار فولادی
flexible steel wire rope U طناب فولادی خم شو
steel industries U صنایع فولادی
steelblue <adj.> <noun> U آبی فولادی
steel cap U کلاه فولادی
cogged ingot U شمشه فولادی
steel chimmey U دودکش فولادی
steel construction U ساختمان فولادی
cogged ingot U شمش فولادی
steel facing membrane U پرده فولادی
steeliness U خاصیت فولادی
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
pile planking U دیوار سپر فولادی
reinforced concrete construction U ساختمان بتن فولادی
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
rolled steel joist U تیرچه فولادی نوردشده
reinforced concrete carcase U اسکلت بتن فولادی
flexible mild steel wire rope U طناب فولادی نرم
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
steel blue U رنگ ابی فولادی
high carbon steel U فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
gusset U صفحه فولادی اتصال
gussets U صفحه فولادی اتصال
reinforced concrete pipe U لوله بتن فولادی
tubular steel scaffold U داربست لولهای فولادی
styluses U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
stand U بستهای فولادی کورهای بلند
stilus U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styli U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stylus U قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
high quality sheet steel U ورق فولادی با کیفیت خوب
concrete steel U سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
sheet pile U سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
capel U سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
billeting U دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billeted U دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billets U دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
hawser U طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
rolling U نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
billet U دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
tempered steel U فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
hawsers U طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
grizzles U خاکستری
salt-and-pepper U خاکستری
ashen U خاکستری
gray U خاکستری
ash coloured U خاکستری
drabbest U خاکستری
drabber U خاکستری
drab U خاکستری
grizzled U خاکستری
ashy U خاکستری
cinderous U خاکستری
cindery U خاکستری
grizzling U خاکستری
grizzle U خاکستری
cinerarium U خاکستری
cinerary U خاکستری
pewter U خاکستری
grey U خاکستری
grayer U خاکستری
grayest U خاکستری
greyest U خاکستری
greyer U خاکستری
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
jigs U اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
jig U اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
greyly U بارنگ خاکستری
grey tin U قلع خاکستری
median gray U خاکستری متوسط
mottled pig iron U چدن خاکستری
He (his hair) turned grey. U مویش خاکستری شد
grey propaganda U تبلیغات خاکستری
grayness U خاکستری بودن
greyish U مایل به خاکستری
ash gray U خاکستری رنگ
cinereous U خاکستری رنگ
gray scale U اندازه خاکستری
earth light U روشنایی خاکستری
earth shine U روشنایی خاکستری
gray ramus U شاخه خاکستری
neapolitan ointment U روغن خاکستری
mercurial unguent U روغن خاکستری
gray bearded U رنگ خاکستری
grey unguent U روغن خاکستری
gray cast iron U چدن خاکستری
gray or mercurial unguent U روغن خاکستری
grizzly bear U خرس خاکستری
greyness U خاکستری بودن
grayish U متمایل به خاکستری
grey cast iron U چدن خاکستری
livid U خاکستری رنگ
grayness U رنگ خاکستری
gray matter U ماده خاکستری
greyness U رنگ خاکستری
grayly U بطور خاکستری
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
gray-white U رنگ سفید-خاکستری
dark grey U رنگ خاکستری تیره
grizzling U نالیدن خاکستری کردن
ashen U دارای رنگ خاکستری
hoary U سفید مایل به خاکستری
grizzling U خرس خاکستری امریکا
grizzle U خرس خاکستری امریکا
grizzles U خرس خاکستری امریکا
grizzles U نالیدن خاکستری کردن
grizzle U نالیدن خاکستری کردن
image contrast U درجه خاکستری تصویر
isabel U زرد مایل به خاکستری
high test grey iron U چدن خاکستری پرارزش
griseous U خاکستری مایل به ابی
isabella U زرد مایل به خاکستری
krimmer U پوست گوسفند خاکستری
grege U اردهای مایل به خاکستری
grey iron scrap U قراضه اهن خاکستری
lyard U دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
thalamic U ماده خاکستری مغز میانی
iron-grey U رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron gray U رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron grey U رنگ خاکستری وسیاه اهن
podzolization U تشکیل خاک خاکستری یا سفید
taupe U رنگ خاکستری مایل به قهوهای
slate <adj.> <noun> U رنگی میان آبی و خاکستری
Euro- U کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
lyart U دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
slate blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
euro U کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
hoar U سفید مایل به خاکستری موسفید
teal blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
bed plate U پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
sallow U رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
monochrome U در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
olive gray U رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
grizzled U خاکستری رنگ دارای موهای سفید
thalamus U تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
baseplate U پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
gulls U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
gull U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
grisaille U نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
towhead U کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
beige U رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
grivet U نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
grey scale U سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
aliasing U روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
bar automatic U میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
structrual engineering industry U صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
blae U ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
Rudbar U شهر رودبار [این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com